نفرین نامه

بهشت وحور وآب کوثر از تو مرا در قعر دوزخ خانه ای ده

نفرین نامه

بهشت وحور وآب کوثر از تو مرا در قعر دوزخ خانه ای ده

چرا؟؟؟؟

نمیدونم   نمیدونم چرا؟  

چند وقتیه همه چی ریخته به هم. هیچی سر جای خودش نیست.  

ای کاش میرفتم سربازی لااقل خیالم راحت بود لااقل میدونستم بعد سربازی میخوام چیکار کنم ولی الان چی ۴ سال باید منتظر یه مدرک بمونم که آخرشم به هیچ دردی نمیخوره!  

نمیدونم قراره چه اتفاقی بیوفته! میخوام چیکار کنم! همینطور دارم مثل گوسفند میرم جلو آخرش به کجا میرسم ...... نمیدونم شاید خدا هم ندونه!!!! 

 

دنیا خیلی جای عجیبیه یه اتفاقایی واسه آدم پیش میاد که اصلا خوابشم نمیدید. 

شاید بهشت و جهنم تو همین دنیا باشه حداقل جهنم من که این وره! درست همون لحظه که فکر میکنم دیگه از این بهتر نمیشه یه ضد حالی میخورم که اون سرش نا پیدا. 

اگه دست رو طلا بذارم سنگ میشه!  

 

تو دنیایه به این بزرگی هیچ دلخوشی ندارم تا الانم به یه امید دارم زندگی میکنم که اگه اونم بخواد باهام سازه مخالف بزنه .......... بازم هیچ کاری از دستم بر نمیاد بازم مجبورم زندگی کنم!   

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:44 ب.ظ

نپرس چرا چون گوسفند اخرش به طویله میرسه پس تو مثل خودت داری میری جلو نه گوسفند...
.
.
.
.
خدا رو بشناس.

اینجا اسم ننوشتی فک میکنی نمیشناسمت محبوبه خانم

وحید شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ق.ظ http://neveesa.com

چرا میگی نمی دونم ؟ چرا میگی ای کاش ؟ دوست داری بری خدمت؟ همین الان برو مشهد انصراف بده. ببینم جرئتشو داری علی آقا. دارم جدیه جدی میگم. ببینم تا چه حدی مردی؟ چرا همه چی رو تقصیر محیط و خدا و ... میندازی. خودت تا کجای کار هستی که از دیگران انتظار داری ؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد